جمهوری اسلامی، با گذشت بیش از چهار دهه از سرکوب گسترده زنان در تمامی عرصهها، بار دیگر چهره زنستیز خود را به نمایش گذاشته است
سرکوب صدای زن؛ ابزار جمهوری اسلامی برای تثبیت سلطه مردسالار
اینبار با شدت گرفتن فشارها علیه زنان خواننده. به استناد بیانیهای که توسط بیش از ۱۶۰ هنرمند، کنشگر و نهاد هنری از داخل و خارج کشور امضا شده، ممنوعیت آواز زنان نهفقط اقدامی مذهبی یا فرهنگی، بلکه بخشی از پروژه نظاممند سرکوب جنسیتی در ایران است.
امضاکنندگان این بیانیه تصریح کردند: «وقتی زنی به جرم آواز بازداشت میشود، مسئله فقط موسیقی نیست، بلکه مبارزه با استقلال، هویت و صدای زن است.»
زن، صدا، مقاومت؛ جمهوری اسلامی از آواز زنان میترسد
ممنوعیت آواز زنان در جمهوری اسلامی، از سال ۱۳۵۷ تاکنون، نه صرفاً محدودیتی مذهبی بلکه یک سیاست کلان برای حذف زنان از صحنه عمومی جامعه بوده است. هدف، نه فقط خاموش کردن صدای زن، بلکه حذف حضور او از هر عرصهای است که استقلال، آگاهی و تأثیر اجتماعی به همراه دارد.
در ماههای اخیر، فشارها علیه زنان هنرمند شدیدتر شده است. از اجرای حکم شلاق برای مهدی یراحی به دلیل ترانهای در دفاع از حقوق زنان گرفته تا مسدودسازی صفحههای اینستاگرام هنرمندانی چون گلسا رحیمزمانی، همه نشاندهنده سیاست سراسری جمهوری اسلامی در خاموش کردن صدای اعتراض هستند.
خوانندگی زن در ایران امروز، تبدیل به نماد مقاومت شده است؛ مقاومتی که حکومت را به هراس انداخته و از اینرو به سرکوب خشن آن پناه برده است.
سرکوب فرهنگی یا جنایت ساختاری؟
فعالان مدنی و فرهنگی تأکید دارند که حذف زنان از دنیای موسیقی، تنها یک محدودیت هنری نیست، بلکه بخشی از یک ساختار خشن، زنستیز و فقیرساز است. زمانیکه زنی از حق کار و بیان محروم میشود، نهتنها صدایش، بلکه استقلال مالی، اجتماعی و روانیاش نیز گرفته میشود.
در واقع، حکومت با سرکوب صدای زن، او را به حاشیه رانده و به ابزاری مطیع در چارچوب نظام مردسالارانه تبدیل میکند. این، خشونتی است بیصدا ولی ساختاری؛ خشونتی که خانه، بازار، رسانه و حتی صحنه هنری را به زندان زنان تبدیل میکند.
حذف زن، حذف آینده؛ مقاومت ادامه دارد
جمهوری اسلامی تلاش میکند با فیلترینگ، بازداشت و احکام قضایی، آخرین پناهگاههای صدای زن را نابود کند، اما همانگونه که در انقلاب «زن، مقاومت، آزادی» دیدیم، زن ایرانی ساکت نمیماند.
آواز امروز زنان ایرانی، اگرچه در قاب استودیو و شبکههای اجتماعی سرکوب میشود، اما در دل نسل جدید، به پژواکی تبدیل شده که هیچ دستگاه امنیتی قادر به خاموشی آن نیست.
فعالان خواستار آزادی فوری تمامی زنان بازداشتشده، بازگرداندن صفحات حذفشده و پایان دادن به احکام قضایی علیه هنرمندان زن هستند. جامعه جهانی باید سرکوب هنری و جنسیتی در ایران را رسماً بهعنوان نقض فاحش حقوق بشر محکوم کند.