چهلوپنج سال است که مردم ایران زیر سایه یک حکومت مستبد و دیکتاتوری مذهبی روزگار میگذرانند. جمهوری اسلامی با رهبری علی خامنهای، کشوری را که روزگاری در مسیر پیشرفت بود، به پرتگاه سقوط کشاند.
سقوط یک دیکتاتور با خیالات خام
حالا روایت تازهای از درون خانواده خامنهای فاش شده است که نشان میدهد این دیکتاتور، از همان کودکی در توهمات خود زندگی میکرده است.
برادر او که نامش فاش نشده، در گفتوگویی غیررسمی اظهار داشته که خامنهای «از بچگی چرت و پرت زیاد میگفت و توهماتی عجیب داشت.» اما این توهمات فقط به کودکی او محدود نماندند و به سیاستهای ویرانگرش علیه مردم ایران تبدیل شدند.
از کودک خیالپرداز تا دیکتاتور منزوی؛ توهمی که کشور را نابود کرد
هر دیکتاتوری روزی سقوط میکند، اما برخی از آنها آنقدر در توهم قدرت غرق میشوند که حتی تا آخرین لحظه باور نمیکنند که مردم از آنها متنفرند. علی خامنهای نمونه بارز یک رهبر خودشیفته است که سالهاست در دنیای ساختهشده در ذهنش زندگی میکند.
او در دوران نوجوانی، خود را یک «نابغه» میدانست که برای «رهبری مردم» خلق شده است. این توهمات آنقدر در ذهنش پررنگ شدند که وقتی به قدرت رسید، خیال کرد که یک رهبر الهی است که نباید مورد انتقاد قرار گیرد. نتیجه این توهمات چه شد؟ سرکوب، اعدام، فساد، بحران اقتصادی، فقر، اعتیاد، فروپاشی اجتماعی و سقوط ارزش پول ملی.
او همچنان فکر میکند که «نظامش مستحکم است»، اما در واقع چیزی از جمهوری اسلامی باقی نمانده جز ترس، وحشت و نفرت مردم.
خامنهای، یک دیکتاتور دروغگو و فاسد
برادر علی خامنهای در ادامه صحبتهایش گفته که «داداشم همیشه فکر میکرد که از همه داناتر است.» این توهم خودبزرگبینی باعث شد که او هرگز به حرف کارشناسان گوش ندهد، اقتصاد کشور را نابود کند، مردم را به فقر بکشاند و میلیاردها دلار از ثروت ملی را صرف گروههای تروریستی مانند حزبالله لبنان و حماس کند.
درحالیکه مردم ایران در صفهای طولانی نان ایستادهاند، فرزندان و نوههای خامنهای در خارج از کشور زندگی شاهانهای دارند.
درحالیکه مردم برای خرید گوشت، برنج و لبنیات بهدنبال وام هستند، فرزندان سران حکومت در کانادا، آمریکا و اروپا مشغول خرید ویلاهای چندمیلیوندلاری هستند.
خامنهای در سخنرانیهایش شعار «سادهزیستی» میدهد، اما خودش در کاخهای مجلل زندگی میکند و میلیاردها دلار ثروت را از طریق ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و سپاه پاسداران غارت کرده است.
سقوط خامنهای و نابودی جمهوری اسلامی اجتنابناپذیر است
حتی خود خامنهای هم میداند که عمر حکومتش به پایان رسیده است. اعتراضات ۱۴۰۱، قیامهای مردمی، شعارهای «مرگ بر خامنهای»، تحریم انتخابات و موج گسترده فرار نخبگان، همه نشانههای فروپاشی نظامی است که با خون و وحشت حکومت کرده است.
این رژیم برای بقای خود دست به هر جنایتی میزند: اعدام معترضان، سرکوب زنان، بستن اینترنت، کشتار کولبران و سوختبران، و بازداشت روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر. اما تاریخ نشان داده که هیچ دیکتاتوری تا ابد دوام نمیآورد.
سقوط جمهوری اسلامی نزدیک است، همانطور که دیکتاتورهای قبلی یکی پس از دیگری سرنگون شدند. مردم ایران دیگر فریب این بازیها را نمیخورند.