سخنرانی اخیر علی خامنهای بار دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی در تلاش است تا با سخنان و ادعاهای بیپایه، بقای خود را توجیه کند. در حالی که فشارهای داخلی و بینالمللی به اوج خود رسیده، این رژیم همچنان به سیاستهای شکستخورده و وعدههای دروغین ادامه میدهد.
از برنامههای اقتصادی شکستخورده تا نمایشهای سیاسی، جمهوری اسلامی نه تنها در داخل کشور، بلکه در سطح جهانی نیز مشروعیت خود را از دست داده است.
ادعای اقتدار؛ واقعیت یا توهم؟
خامنهای در سخنرانیهای اخیرش بارها از قدرت و استقلال ایران سخن گفته است. اما واقعیت کاملاً خلاف این ادعاهاست.
اقتصاد فلجشده:
جمهوری اسلامی با تصمیمات اقتصادی اشتباه و فساد گسترده، کشوری را که زمانی یکی از غنیترین منابع طبیعی جهان را داشت، به ورطه فروپاشی کشانده است. تورم افسارگسیخته، بیکاری بالا، و کاهش ارزش ریال نشان از مدیریت ناکارآمد نظام دارد.
اعتماد از دسترفته جهانی:
جامعه جهانی دیگر ادعاهای ایران درباره صلحآمیز بودن برنامه هستهای را باور نمیکند. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به صراحت اعلام کرده که ایران به سطح تسلیحاتی غنیسازی نزدیک شده است، حرکتی که تنها به انزوای بیشتر جمهوری اسلامی منجر خواهد شد.
فشارهای خارجی؛ محاصره جمهوری اسلامی توسط دنیا
تحریمها و هشدارهای جهانی، به ویژه از سوی آمریکا و اسرائیل، فشارهای زیادی به جمهوری اسلامی وارد کردهاند.
حمایت از گروههای نیابتی:
ایران میلیاردها دلار از منابع ملی را صرف حمایت از گروههایی نظیر حزبالله و حماس کرده است. اما با شکست این گروهها و کاهش نفوذ منطقهای ایران، جمهوری اسلامی حالا در انزوای بیشتری قرار دارد.
بریکس؛ چنگ زدن به طناب پوسیده:
تلاشهای جمهوری اسلامی برای پیوستن به سازمانهایی مانند بریکس نشاندهنده نیاز مبرم این رژیم به حمایت بینالمللی است. اما واقعیت این است که حتی نزدیکترین متحدان ایران نیز تنها به دنبال منافع خود هستند و حاضر نیستند هزینههای رژیم ایران را بپردازند.
مردم ایران؛ قربانی سیاستهای شکستخورده
در حالی که جمهوری اسلامی از اقتدار خیالی خود سخن میگوید، مردم ایران زیر بار مشکلات روزافزون زندگی میکنند.
سرکوب داخلی:
اعدامها، بازداشتهای گسترده، و سرکوب اعتراضات نشاندهنده تلاش جمهوری اسلامی برای خاموش کردن صدای مخالفان است. اما هرچه سرکوب بیشتر میشود، اعتراضات نیز گستردهتر و عمیقتر میگردد.
فقر و نابرابری:
مردم ایران با گرانی، کمبود کالاهای اساسی، و فقدان خدمات بهداشتی و آموزشی مناسب مواجهاند. این وضعیت نشان میدهد که جمهوری اسلامی نه تنها قادر به مدیریت کشور نیست، بلکه آیندهای برای مردم خود ترسیم نمیکند.
سخنان خامنهای و ادعاهای جمهوری اسلامی دیگر نه در داخل کشور و نه در سطح بینالمللی جدی گرفته نمیشود. این رژیم با فساد، ناکارآمدی و سرکوب، به پایان راه خود نزدیک شده است.
اعتراضات مردمی، فشارهای بینالمللی و شکست سیاستهای منطقهای همه نشاندهنده سقوط قریبالوقوع جمهوری اسلامی است.
مردم ایران دیگر حاضر نیستند زیر سایه حکومتی زندگی کنند که تنها به فکر بقای خود است. امروز، صدای زن، زندگی، آزادی از خیابانهای ایران شنیده میشود و این صدا خاموششدنی نیست.